
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
تعقیب در تعارض است. متأسفانه در اینجا حتی با وجود جزایی نبودن دعوی, مراحل تعقیب و تحقیق به شرح ذیل انجام میشود و مشکلات زیادی را برای متهم ایجاد مینماید که هیچ توجیه منطقی و حقوقی ندارد و همین موضوع مورد بهره برداری شکات حرفهای میگردد.
مادّه 177ق. آ.د.ک. اشعار میدارد: «پس از ارجاع پرونده به شعبه دادگاه و عدم نیاز به تحقیق و یا اقدام دیگر دادگاه به شرح زیر عمل مینماید:
الف ـ چنانچه اتهامیمتوجه متهم نبوده یا عمل انتسابی به وی جرم نباشد، دادگاه اقدام به صدور رای برائت و یا قرار منع تعقیب مینماید.
مطابق مادّه 121 قانون آ. د. ک: «مستنطق نباید کسی را احضار یا جلب نماید مگر دلایل کافی برای احضار یا جلب او در دست داشته باشد»
گر چه مدت این فرآیند زیاد طولانی نیست و به چند روز بیشتر نمیرسد، ولی برای کسانی که برای بار اول کارشان به دستگاه عدالت افتاده است به قدری خرد کننده , شکننده و تحقیر کننده است که در پایان این فرایند، متهم را میتوان در حکم مردهای فرض کرد که رمقی برای او باقی نمانده است. متهم به شخصی میماند که در صحرای خشک، گرسنه و تشنه، رو به موت است و حاضر است تمام دارایی خود را با جرعهای آب یا لقمهای نان عوض کند؛ یعنی متهم بیچاره بدون اینکه مرتکب خلافی شده باشد، حاضر میشود هر چه شاکی حرفهای طلب کند به او بدهد و خود را از دستگاه عدالت رهایی بخشد.
همان گونه که در ابتدا هم گفته شد, این تعقیب برای شاکی بسیار کم هزینه است. در صورتی هم که نتواند در حین تعقیب از متهم بیچاره اخاذی مورد نظر را به عمل آورد, هزینه زیادی نکرده و ضمانت اجرایی قانونی محکمیهم برای برخورد با وی وجود ندارد. به نظر میرسد که این گونه تعقیب در سیستم جزایی ما باید مورد تجدید نظر قرار گیرد تا موجبات سوء استفاده از آن کمتر گردد.
3-3 انگیزه های احتمالی شاکی درطرح شکایت
انگیزه در جرم شناسی پدیدهای است که ریشه درونی دارد، اما عامل اساساً پدیدهای کاملاً خارجی است. معمولاً انگیزه به تنهایی نمیتواند آفریننده جرم باشد, بلکه تحت تاثیر عوامل بیرونی میتواند علت وقوع جرم شود. ولی گاهی انگیزه میتواند به حدی نیرومند باشد که بدون برخورداری از یاری عوامل خارجی, جرمی را به وجود آورد. ناراحتیهای شدید روانی و اختلالات درونی از انگیزههای بسیار قوی است که قادر است گاهی مستقیماً نقش مؤثری درایجاد جرم ایفا نماید.
3-3-1 انگیزه های مشروع
3-3-1-1 انگیزههای سیاسی
انگیزههای سیاسی (Political motives) گاه در جهت بیرون کردن رقیب است و گاهی برای بیرون کردن مزاحم که در حقیقت نوعی رقیب است. برای انگیزههای سیاسی, در مورد شاکیان حرفهای یقه سفید مصداقهای بیشتری میتوان یافت. اعلام جرم از سوی مدعیالعموم علیه گروهها, اعلامِ خلافِ قانون اساسی بودن, و طرح شکایت دراین مورد توسط نهادهای کنترل کننده قوه مقننه, اعلام تقلب در انتخابات و طرح شکایت توسط گروههایِ مخالف، از مهمترین مصادیق شکایت شکات حرفهای یقه سفید است.
در مواردی که بعضی از اشخاص دارای اعتبار و موقعیت اجتماعی و سیاسی بالایی هستند,گاه رقبایِ سیاسی آنها تلاش میکنند تا آنها را در معرض اتهام رابطه نامشروع قرار دهند. خارج کردن رقیب از میدان هدف اصلی چنین اتهاماتی است. در این موارد دیده میشود اثبات اتهام آن قدر مهم نیست تا خود اتهام؛ چرا که در دنیای سیاست, یک انگ برای از بین بردن رقیب کافی است. گاهی انگیزههای سیاسی نه فقط برای از بین بردن رقیب, بلکه به جهت استحکام جایگاه سیاسی و شغلی, در مورد مخالفان اعمال میگردد. در طول تاریخ بیگناهان زیادی ازاین طریق به محاکمه و قتلگاه فرستاده شدهاند. در جامعه امروزی و به دلیل گستردگی دیوان سالاری و به هم آمیختگی سیاست و ثروت, گاه به دست آوردن موقعیت
بهتر و یا حفظ موقعیت خاص, نیازمند از صحنه خارج نمودنِ رقبا و مخالفان از طریق اتهامات نارواست. تصمیمگیریهای نهادهای غیر منتخب مردم در جوامع امروزی نمونهای از این موارد است.
3-3-1-2انگیزههای مالی
انگیزههای مالی (Property motives) از مهمترین عوامل بروز چنین پدیدهای است. این انگیزه موارد مختلف شکایات را به خود اختصاص میدهد. شاکیان حرفهای چک(شرخرها), دعاوی نسب, شکایات از افراد با آبرو و متشخص, حوادث رانندگی, شکایات کارگران از کار فرمایان و…، همگی ازاین دستهاند.
امروزه وقوع یک حادثه فرصتی برای طرح یک دعوی پرسود است و زیان دیدگان حاضر نیستند این فرصت را از دست بدهند. وقتی یک حادثه میتواند فرصت ایجاد نماید, پس بد نیست حادثهای به وجود آید. شاکیان حرفهای خود در صدد به وجود آوردن حادثهاند. آنها در کمین افراد ساده، آبرومند و دارای موقعیت اجتماعی هستند تا به هرشکل ممکن با آنها ارتباط برقرار کنند و در فرصت مناسب حادثه مورد نظر را به وجود آورند و پس از آن با طرح شکایت کیسه خود را آماده پر شدن نمایند.امروزه تصادفات رانندگی درصد قابل توجهی از پروندههای کیفری را تشکیل میدهد. از این تعداد رقم قابل توجهی را میتوان یافت که ساختگی بوده و توسط شکات حرفهای به وجود آمده است.
در بحث زمین خواری و شرخرهای پروندههای ملکی، شکات حرفهای با انگیزههای مالی بسیار بالا دراین حوزه فعالیت دارند. بعضی از قوانین، از جمله قانون کار و قانون چک، انگیزههای مالی قوی در بروز شکات حرفهای به وجود آورده است.
3-3-2 انگیزه های نامشروع
1- انگیزههای بیمارگونه
بیماریها و اختلالات روحی و تصورات غلط باعث میشود که افراد بی گناه در معرض تهمتها و افتراهای زیادی قرار گیرند. بیماریهای روحی ـ روانی سهم بسزایی در ایجاد شکایات ناروا دارد؛ چرا که از یک سو شخص بیمار روحی روانی به دلیل عدم شناخت صحیح امور, سریعاً دچار سوء برداشت و سوء تفاهم میشود و از سوی دیگر, این گونه افراد به جهت کمبودهای شخصیتی به جلب توجه دیگران نیاز دارند که گاه با ایراد تهمت به دیگران (دیگرآزاری) خود را ارضا مینمایند. اغلب اتهامات مربوط به رویدادهای اخلاقی, ناشی از بیماریهای روانی است که بیمار در یک هذیان عشقی, آفریدههای تخیلی کاملاً جنسی خود را به یک بیگناه نسبت میدهد. پروفسور التاویلا در کتاب روانشناسی قضایی نمونههای زیادی را به عنوان شاهد این امر آورده است: زنی, شوهر خود را متهم کرد که با دخترش مرتکب اعمال منافی عفت شده است. یک سال بعد, این زن به علت عارضه شدیدِ هذیانِ توهمی شهوانی, به تیمارستان سپرده شد و معلوم شد اتهام او ناشی از این بیماری بوده است. اتهامیشبیه ماجرای فوق, از طرف زنی دیوانه علیه شوهرش زده شد و دختر با نرمی اخلاق کودکانهاش, هذیان مادر را تأیید کرد. اتهامات بیماران حملهای (Histric), اتهام نادرست برای اخفای عادتی فاسد (استمنا), بیماران پارانوئیاک (مبتلایان به هذیان زجربینی), هذیان «حسادت»، همگی ناشی از انگیزههای بیمارگونه در طرح شکایات خلاف واقع و متهم نمودن بی گناهان است.
2- انگیزههای جنسی انگیزههای جنسی (Sexual motives) به دو شکل, در بروز این پدیده مطرح است. یکی موردی است که شخص به جهت تمایل جنسی به شخص معیّن (این مورد معمولاً در مورد زنان دیده شده است) میخواهد هر طور شده به وصال مطلوب برسد, ولی طرف مقابل حاضر به تمکین نمیشود, و فرد از هر راهی که میرود نتیجه نمیگیرد, در نتیجه با ایجاد اوضاع و احوال خاصی ادعا مینماید که از طرف او مورد تجاوز به عنف قرار گرفته است. شکل دیگر آن, در مورد کسانی صادق است که برای رسیدن به تمایلات جنسی خود، همسران عفیف خود را به اعمال منافی عفت متهم مینمایند تا از امکانات و امتیازات قانونی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند.
فصل چهارم :
حقوق شاکی و راهکارهای قانونی حمایت از شاکی
4-1 گذشت شاکی
همه جرایم از آن جهت که نظم عمومی را بر هم می زنند دارای جنبه عمومی هستند ولی جنبه عمومی در همه جرایم یکسان نیست و در بعضی از جرایم بنا به مصالح اجتماعی، اخلاقی، خانوادگی و … قانونگذار جنبه خصوصی بعضی از جرایم را بر جنبه عمومی آن ترجیح می دهد مانند جرم ترک انفاق یا جرم فحاشی و… که اصطلاحاً به آنها جرایم قابل گذشت می گویند؛ یعنی جرایمی که جز با شکایت شاکی خصوصی قابل تعقیب نیستند و اگر هم شکایتی شده باشد در هر مرحله از رسیدگی با رضایت شاکی تعقیب و رسیدگی و حتی اجرای حکم متوقف خواهد شد. در عوض برخی از جرایم جنبه عمومی شان از اهمیت بیشتری برخوردار است که اصطلاحاً به آنها جرایم غیر قابل گذشت می گویند مانند؛ کلاهبرداری، سرقت، خیانت در امانت .
شاکی آنقدر قدرت دارد که متهم را به دادگاه بکشد و مجرمیتش را ثابت کند و آنقدر توانمند است که متهم را با عفو خود از محاکمه نجات دهد. شاکی اگر مدعی تضییع حقوقش در جرایم قابل گذشت باشد به محض شکایت، متهم را پای میز محاکمه می آورد و به محض تصمیم برای بخشش، جریان تعقیب، دادرسی و حتی اجرای حکم او را متوقف می کند؛ اینها حقوقی است که آیین دادرسی کیفری برای شاکی تعیین کرده است. البته این حق تنها به شاکیانی داده شده که با جرمی قابل گذشت یعنی جرمی که جنبه خصوصی آن بر جنبه عمومی اش غلبه دارد روبه رو شده اند چون طبق قانون همانطور که این گونه جرایم فقط با شکایت شاکی خصوصی قابل تعقیب هستند تنها نیز با گذشت شاکی فیصله پیدا می کند. بنابراین شاکیان خصوصی در جرایم غیرقابل گذشت یعنی جرایمی که جنبه عمومی شان اهمیت زیادی دارد (سرقت، کلاهبرداری، خیانت در امانت و …) اختیاری تا ا
ین حد وسیع ندارند و حتی اگر از متهم یا مجرم بگذرند نیز آنها باید همچنان به لحاظ جنبه عمومی جرم در محضر قانون تاوان بدهند. جرایم قابل گذشت در قانون موارد زیادی دارد که هرچند به صورت دقیق تعریفی از آنها ارائه نشده، اما با استفاده از مصادیق آمده در قانون می توان آن را به جرایم مشابه نیز تعمیم داد. در قانون جرایمی همچون فحاشی، تهمت و افترا، ورود به عنف (منزل دیگری)، تصرف عدوانی، تخریب باغ میوه، سوزاندن اسناد تجاری و اموال منقول دیگری، تهدید، افشای اسرار، ترک انفاق و… در زمره جرایم قابل گذشت گنجانده شده به طوری که با گذشت فرد زیان دیده از جرم، تعقیب، رسیدگی و اجرای حکم متوقف می شود حتی اگر حکم صادره، مجازات حبس باشد و حتی اگر قبل از اعلام گذشت، مجرم مدتی از حبس را تحمل کرده باشد باز هم با گذشت شاکی بقیه حکم در مورد او اجرا نمی شود. البته در جرایم قابل گذشتی که در آن چند شاکی خصوصی وجود دارد وضع تا حدی متفاوت است به طوری که مطابق آیین دادرسی مدنی گرچه تعقیب متهم با شکایت یکی از شکات آغاز می شود، اما متوقف شدن تعقیب یا اجرای حکم فقط با اعلام گذشت همه شاکیان میسر است. این در حالی است که حق گذشت شاکی خصوصی پس از مرگ او نیز همچنان برقرار است و این حق به ورثه او منتقل می شود به طوری که اگر تمام ورثه متوفی از فرد متهم یا مجرم بگذرند، اجرای حکمش متوقف خواهد شد. این وضع البته در مورد جرایم غیرقابل گذشت صدق نمی کند چون جرایمی که امنیت اجتماعی، روانی و اقتصادی جامعه را برهم می زنند حتی اگر شاکی خصوصی داشته باشند و شاکی اصرار به گذشت بکند دادستان به عنوان مدعی العموم پای کار می ایستد و مجرم را به خاطر جنبه عمومی جرم بازخواست می کند. البته این مساله سبب بی تاثیر شدن رضایت شاکی خصوصی در جریان دادرسی نمی شود چرا که حتی در جرایم غیرقابل گذشت نیز اگر شاکی از حق خود بگذرد بر نوع و میزان مجازات متهم تاثیر دارد که مطابق قانون این که رضایت شاکی